true love part30

روز بعد
یونا
امروز از بیمارستان مرخص میشدم و هانا و سوهو میومدن دنبالم.هه واقعا انتظار داشتم که تهیونگ بیاد دنبالم؟!
تهیونگ
امروز سنجابک مرخص میشد... تصمیم گرفتم خونه رو تزئین کنم و یه جشن کوچولو براش بگیرم . با سوهو و هانا هماهنگ کرده بودم.
راوی
یونا از سوهو و هانا خداحافظی کرد و رفت داخل خونه.وقتی وارد راهرو ورودی شد چراغا خاموش بود . همینجور بی حوصله وارد خونه میشد تا به سالن اصلی رسید . تهیونگ با پلی کردن یه آهنگ کلاسیک پلی کرد و با یه دسته گل نزدیک یونا رفت...
_ سلام سنجابک
+ اسنجا چخبر؟
_ میخواستم بعد این همه اتفاق یه روز رو باهم بگذرونیم
+ چرا ۱۸۰ درجه تغییر کردی؟
_ چون تازه متوجه شدم عاشقت شدم...
+ چی؟
حرفش با قرار گرفتن لب های ته روی لباش ناتموم موند
_ حالا میفهمی منظورم چیه؟!
+ مگه تو از من بدت نمیومد؟!
_ وقتی هرروز کنارتم نمیدونم چجوری میشه عاشقت نشم
+ پس بذار یچیزی بگم منم دوست دارم مستر کیم:)
_ ولی به اندازه من نیس
۱ ساعت بعد
درحال خوردن شام بودند که گوشی یونا زنگ خورد....
دیدگاه ها (۳۱)

ورژن بعدی از کی....؟ ننه خیلی دوصش دارم ادیتش روووو

هعی اینم مستر جذابیتبعدی کی؟

کیا لایو رو دیدن؟ من خودم ک دیدم . هعی فقط حضور درخشان جین😂💔

true love part 29

میان عشق و درد---پارت سوم:اون روز یونا با عجله از خونه بیرون...

میان عشق و دردپارت دوم:یه روز بارونی بود و یونا مجبور شد با ...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 3 " جونگکوک : چییی می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط